نشد. هر چه کردم بیخیال باشم و یادداشتی روی این  تک آهنگ نگذارم نشد. سعی کردم به چشم یه آهنگ معمولی یا حتی نوستالژیک نگاهش کنم نشد که نشد. متولد دهه شصت باشی و نوجوان مغرور دهه هفتاد که وِیدیو برایت ابتذال باشد و ماهواره برایت حرام چاره ای نداری جز اینکه بچسبی به تلویزیون با چهارتا و نصفی کانال که به زور می توانند تا ساعت 10شب برایش برنامه جفت و جور کنند و دست آخر 15ساعت از شبانه روز برفک و خطوط عمودی رنگی تحویل مردم می دهند. آن وقت باید روزی پنج بار توی سر تلویزیون ناسیونال و فیلیپس آنالوگ بکوبی که بفهمی آنکه  از چپ به راست توپ میزند استقلال است و آنکه راست به چپ پرسپولیس.  بنشینی روزهای هفته را بشمری تا برسی به جمعه و غروب زمختش که بغض توی گلویت قلمبه شود و با  هیچ کوکاکولایی پایین نرود بعد کانال دو یکهو یک موزیک جاندار پخش کند که هم ارزشی است هم خوب کار شده هم شعرش سرجایش است هم آهنگش ازت دلبری کند هم  ویدیو های لانگ شات و به درد بخور بدهد از  مناظر ایران و جانباز و  یک پوتین  یک قمری که درون پوتین رزمنده  لانه کرده . بعد فکر کنی به امروز که دوباره  کی نفر بعد نزدیک  بیست  سال  این آهنگ را  برایت  فرستاده تلوزیون با  بیست  چند کانال  بیست و چهار ساعته و چند زبانه  چقدر می تواند مخاطب را  اینطوری میخکوب کند؟چقدر میتواند آدم بنشاند پای برنامه هایش بنشاند؟ چقدر توانسته است اصلا دلبری کند؟ 


+آهنگ را  اینجا گوش کنید.