تا روشنایی بنویس.

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۰ ثبت شده است

سکوت

ما هر دو از یک آئینیم با شاخه هایی مملو از محبت و عشقی که در آن غوطه وریم             بین ما تنها  دو آیینه قدی سکوت است        تا تصویر ماتمان را                  هزاران هزار بار             فریاد زند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Hamidoo

چسدانک

با خودش فکر کرد فقط پنج دقیقه دیرتر از خانه بیرون امده بود.حالا توی این  خشک سرما حتما ،نیم ساعتی دیرتر می رسید و فرمانده حتما توبیخ اش میکرد.اولین نفر صف بود اما توی ایستگاه خبری از تاکسی نبود.تاکسی که آمد،جلوتر از همه روی صندلی جلو نشست.تاکسی پر شد.یک باره از ماشین پیاده شد.راننده مدتی غرغر کرد و هیچوقت نفهمید که سرباز صورت رنگ پریده مادر و گوش های قرمز شده بچه اش را  منتظر تاکسی دیده بود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Hamidoo

شاهد

پل عابر شاهد است این کاج های دوده زده شاهدند عکس شهید روی دیوار اتوبان شاهد است                که من              به گناه دیدن روی تو               زیر گرفته شدم. آبان  90 - سصد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Hamidoo

new style

نیو استایل ترین خواب را دیده ام ، من رنگی ترین بهار را نه ماری بود نه گندمی نه گاوی و نه سیبی . . . من خواب یک خواب کوتاه را دیدم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Hamidoo

ناپلئونی

ناپلئونی های نرم و تازه، شیرینی عروس شدن توست    حالا تنها گلوی من پر بغض است و                                    جایی برای شیرینی ندارد. آبان ابری نود-تهران
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Hamidoo