تا روشنایی بنویس.

۳ مطلب در خرداد ۱۳۸۸ ثبت شده است

هر دم از این باغ .... یا به قول پیمان بذار ما کار خودمونو بکنیم.

همه چیز درست مثل یک خواب بود.با این تفاوت که هرچه بالا و پایین و چپ و راستش می کردم گندش در نمی آمد.همه چیز درست درست بود.از بلوار هالیوود تا خود کوچه پس کوچه های وست وود هیل پر بود از پارچه های رنگارنگ.وسط نخل های توی بلوار روی تیرهای برق و... روی یک پارچه 4 و5 متری خیلی خوش خط  نوشته شده بود.حاج برد آقای پیت و حاجیه خانم جولی. قدوم مبارک شما را که متبرک است به خاک بقیع و حرم رسول را ارج نهاده و قبولی طاعات و عبادات شما را از درگاه صاحب خانه اش مسالت می طلبیم.و بعد با خطی ریز تر گوشه ی سمت چپ نوشته شده بود از طرف تیم برتون.تارانتینو . استیون اسپیربگ دیود فینچر یوگی و دوستان.آن طرف تر پارچه ای شابلون کاری شده با عکس کلوز آپ برد پیت و آنجلینا جولی با لباس احرام گرفته شده بود.که بنا به پاره ای از مسائل که اینجا آزادی بیان .مطبوعات و شاید یک چیزی تو همین مایه ها گفته می شود.عکس آنجلینا و آن قسمت از بدن برد پیت که پوشیده نبود سانسور نشده بود.تقریبا وسط راه  ایستاده ام و فقط فقط  نگاه می کنم.توی کوچه ی منتهی به خانه ی پیت ها تا چشم کار می کرد.قصاب هایی بودند که گوسفند گاو یا در جاهای مهم تر مثل سر بلوار شتر را آماده قربانی می کردند.تا جلوی برد پیت و آنجلینا جولی یا بهتر است بگوییم حاج آقا و حاج خانم قربانی کنند.محو تماشای ریسه کشی ها و پارچه های تزیینی شده ام.  همه چیز برایم توی تمام سال هایی که اینجایم کاملا تازگی دارد.دود اسفند نمی گذارد چشم چشم را ببیند.ماشین را گوشه ا ی پارک میکنم و پیاده سمت ابتدای بلوار می روم تا همه چیز را بهتر ببینم.قصاب های اول بلوار دست به کار شدند و گوساله ای را که به چهار میخ کشیده بودند.خلاصش می کنند.و خون فواره میزند.تمامی عکاسان و خبرگزاری ها دوربینشان را از روی صحته کنار می کشند و به دلیل خشن بودن و +18 سال بودن صحنه صحنه هایی از ستاره هایی مثل پنه لوپه کروز.نیکول کیدمن.آدریان برودی که در جمعیت همراه کننده بودند زوم می کنند.به جز یک خبرگزاری که یک کشور در حال توسعه که ککش هم نمی گزید.کلا این خبرگزاری از بدو حضورش با پخش صحنه هایی از کشتار های مردم عراق و فلسطین.دستگیری اراذل و اوباش به دست خدمه جان بر کف نیروی انتظامی اعدام زنده و مستقیم صدام حسین  به همراه گزارش و..... اعلام کرده بودکه ببیندگان ما بچه سوسول و مزلف نیستند .اصلا با این صحنه ها هم ذات پنداری شدیدی در حد تیم ملی انجام می دهند.و در حاشیه گفته بود که توی گوشی آنچنانی هر کدام از  بینندگان ما یک دنیا کلیپ کالبد شکافی است. توی پیاده رو جمعیت مشتاق همه گی از آنجا که بیش از حد با آداب همراهی حاجی آشنایی داشتند.کف و سوت میزدند . عده ای هم به شیوه مرسوم در ورزشگاه های فوتبال دست می زدند.نیروهای ضد شورش و ضد عملیات تروریستی ضد تجمعات خیابانی و ضد آسیب های سخت افزاری و نرم افزاری و چند تا دیگر به شدت نظم مراسم را کنترل می کردند.آنقدر همه چیز تازگی دارد که اصلا قیافه برد پیت و آنجلینا هم یادم رفته بود.پیت کلاه سفیدی را به شیوه ای  ناخداهی لنج های سواحل دریای عمان سرش کرده بود و حاج خانم هم سرتا پا سپید پوشیده بودبا چار قدی که شبیه چارقد مجری های زن  همان شیکه خبری فوق الذکر بود .توی شلوغی مراسم یک لحظه مادر آنجلینا صمیمیت بیشتری از دست دادن های رسمی انجام دهد هر دو را بغل می زندو ماچ عظیمی از پیشانی هردو بر می دارد.ایندفعه تمامی گزارشگران و دوربین های تلویزیونی روی صحنه زوم 8000x  می کنند.خبرگزاری فوق الذکر که کارگردان تلویزیونی اش ترجیح می دهد.صحنه هایی از گل های لاله عباسی و گنجشک های با صفای بلوار شکار کند.هنوز هم نمی توانم همه چیز را قبول کنم اصلا باورم نمی شود.هنوز فکر می کنم که خوابم و اینجا امریکا نیست.مراسم همراهی تمام می شودو جمعیت برای ولیمه حاجی به بزرگ ترین و مجهز ترین رستورا ن هالیوود دعوت می شوند.همه ی جماعت حاضر اعم از پیت آبادی ها ی مقیم مر کز.جولیستانی های حوزه مرکز.برو بچه های بلوار و وست وود هیل خبر نگاران رسانها ی جمعی  از بازیگران و کارگردان های سرشاس هالیوود به سمت رستوران حرکت می کنند. تا به گور کبابهای که بنا به تحزیم های مختلف کشور سازنده  از طریق واسطه و به قیمتی چندبربار قیمت اصلی خریداری شده بیزند.و نوشیدنی های پپسی خنک را می نوشند وتا پاسی از شب به سلامتی حاج آقا و حاج خانم آروغ می بنند..فردای آن روز اول وقت از توی اینترنت روزنامه های کشورهای مسلمان را دنبال می کنم توی اکثرشان تیتری بزرگ با این مضمون نوشته شده بود.برد پیت و آنجلینا جولی  به آغوش باز اسلام گرودیدندو از هر آنچه  شرک است و غیر اوست روی برگردانند. 87.2.14 -تهران
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Hamidoo

بار دیگر ایران این کشوری که نمی دانم به آن چه کنم؟

از ایران و مردمانش می ترسم آره واقعیت این است.از اینجا می ترسم چون منطقش بر بی منطقی استوار است.اینجا یک عده هدفمند هستند.که می دوند و بقیه فقط به صرف اینک پشت سرکدام یکی شلوغ تر است شروع به دویدن می کنند.این دوندگان مسامحه کار و عوام فریب مثل سیلی کسی را هم که سیگاری یا ش است را به زود حرکت می دهند و به دویدن ترغیب می کنند. با خودم فکر کردم * خیلی بیشتر از خیلی با خودم فکر کردم.گفتم نمی خواهم اشتباه کنم.یا به قول امام صادق از یک سوراخ دوبار نیش نمیخورم توی این چندهفته که حجاب ها ی برزنتی کمی جابجا شده سر و گوشی بجنبانم و یک کم بیشتراز حال و اوضاع سیاسی با خبر شوم.ستاد ها را ایمن ترین جا برای اینکار دانستم. آنچه درژپی میآید ماقوع پیادهروی های اسب مآبانه من بود برای کشف حقیقت و در ژی ستاد های انتخاباتی هر ۴ کاندید: ۱.سلانه سلانه راه افتاده سمت ستاد موسوی .دلیل اینکه با موسوی شروع کردم چون که نزذیک ترین به خانه ام بودم و من هم که ماشین نداشتم و اسب هم که یک کم شعور دارد اول از همان نزدیک ترین شروع میکند. چند تا بچه مدرسه ای یه اسژری دست گرفته بودند و رو در و دیوار شعار می نوشتن.که مثلا موسوی عاشقتم......چشات منو کشته و از این دست (عکس های مستند این نوشته ها موجود است متن نوشته ها هم روی ژیکره ژل هوایی نگون بخت اتوبان باقری تقاطغ ۴۶ متری رسالت هموز پابر جاست)   ۲.جلو در ستاد موسوی یک عالم جوون ول و بیکار سیگار دود می کردن سرود یار دبستانی  پخش می شد.همشون دوسه متری پارچه سبز به سر و کله اشون پیچیده بودن.با نامیدی تمام رفاتم داخل.کاملا جا خوردم ۱۴ نفر بله دقیقا ۱۴ نفر اعم از زن و مرد(خواستم بگویم دختر و پسر دیدم بهتر زن و مرد است) دارند در مورد اصلاح طلبی و اصول گرایی و ارمان خواهی (له طی نیم ساعتی که انجا بودم بحث همین بود.) صحبت می کنند. ۳.رفتم ستاد احمدی نژاد به معنای واقعی سگ پر نمی زد.زنگ زدم یکی اومد بهم گفت بچه برو رد کارت ۴.سوار مترو شدم یه ستاد از کروبی سراغ داشتم رفتم.پسری که به سوال هایم جواب ی داد تقریبا همسن خودم بود.تاکید داشت که دانشجوست(نمی دانم چرا اینکار را می کرد)و بیشتر تاکید داشت که من هیچ پولی نمی گیرم ها(این یکی را می دانم چرا تاکید داشت) ۵.محسن رضایی هم تخمشو ملخ خورده.یه ستاد هم تا شعاع ۵ کیلو متری اینجا از این بشر نیست. ۶.داشتم برمی گشتم دو نفر (واقعا جوان برازنده) ازم درخواست پول کردن.سعی کردم بهشان بفهمانم اگر پول داشتم طریقت احشام را پیش نمی گرفتم.مثل آدمهای متجدد سوار ماشین می شدم. بر گشتم خانه .فکر کردم چیکار کنم.رای ندهم.بجث آرای خاموش.فکر همان گداهای خوش تیپ.نمیدانم؟فردا روز دیگری است شاید نظرم عوض شد.   بر گشتم خانه.به این فکر کردم به کی رای بدهم.من به دنبال کاندیده های اصلح بودم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Hamidoo

او که دوباره آمد و به دل ما نشست

میرحسین موسوی متولد خامنه سال ۱۳۲۰ است. کاسب زاده آذری سالهای پرافتخاری را پیش و پس از انقلاب در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده است. سالهایی که از عالم هنر به سیاست آمد و از سیاست به هنر بازگشت.و اینک بار دیگر به عالم سیاست باز گشته است. میرحسین موسوی، اگر چه فوق لیسانس معماری دارد اما بیش از انکه در عرصه معماری شناخته شده باشد، چهره ای سیاسی است. هرچند او به عنوان آخرین نخست وزیر نظام جمهوری اسلامی ایران (پس از مهدی بازرگان، محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوی کنی) پس از اتمام دوره خدمتش در این منصب، عطای سیاست را به لقایش بخشید و به عالم هنر بازگشت. او که مدرکش را در بهار سال ۴۸ از دانشگاه ملی (شهید بهشتی) در رشته معماری و شهرسازی اخذ کرد، طرح اداره مرکزی آب و فاضلاب اصفهان را در سال ۱۳۴۸ نوشت و تا سال ۵۰ آن را اجرا کرد. سپس طرح مجموعه کانون توحید را در سال ۱۳۵۰ اجرایی کرد تا آثاری ماندگار در معماری سیاسی ایران برجای گذارد. چرا که کانون توحید چه پیش از انقلاب و چه پس از ان مرکز تجمع سیاسیون منتقد بوده و هست. چه ان زمان که مطهری در آنجا سخنرانی می کرد و چه در سالهای اخیر. از آثار معماری مهندس معمار در سالهای پس از انقلاب نیز می توان به طراحی ساختمان مزار شهدای هفت تیر، طرح مرکز مطالعات، طرح دانشگاه شاهد، طرح تکیه شهدای اصفهان، طرح بنای یادبود شهید خرازی، طرح مجموعه فرهنگی تجاری بین‌الحرمین شیراز و طراحی سایت دانشگاه علامه طباطبایی در سالهای دهه دوم انقلاب اشاره کرد. موسوی در دهه های بعد از فعالیت خود کاست تا جایی که ساخت مسجد سلمان فارسی نهاد ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ تنها نماد فعالیت او در سالهای اخیر است. البته میرحسین در طول این سالها بیشتر به نقاشی روی آورد و چندین نمایشگاه نقاشی انفرادی و جمعی را برپا نمود. ۲فرزند نتیجه زندگی مشترک میرحسین موسوی با زهرا رهنورد است. مسئولیت‌های اجرایی :۱- عضو شورای انقلاب اسلامی ۱۳۵۹-۱۳۵۸ ۲-عضو شورای مرکز ی حزب جمهوری اسلامی ۱۳۶۱-۱۳۵۷ ۳- رییس دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی ۱۳۶۰-۱۳۵۸ (برگرفته از سایت مهندس موسویhttp://mirhussein.com) ۴- قائم مقام دبیرکل حزب جمهوری اسلامی ۱۳۶۰-۱۳۵۸ ۵- سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی ۱۳۶۰-۱۳۵۸ ۶- وزیر امور خارجه ۱۳۶۱-۱۳۶۰ ۷- نخست وزیر ۱۳۶۸-۱۳۶۰ ۸- رییس ستاد انقلاب فرهنگی ۱۳۶۰ ۹- رییس شورای اقتصاد ۱۳۶۸-۱۳۶۰ ۱۰- رییس بنیاد مستضعفان ۱۳۶۸-۱۳۶۰ ۱۱- رییس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح ۱۲- عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه دارد-۱۳۶۸ ۱۳- عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی ادامه دارد-۱۳۷۵ ۱۴- مشاور سیاسی رییس جمهور ۱۳۷۶-۱۳۶۸ ۱۵- مشاور عالی رییس جمهور ۱۳۸۴-۱۳۷۶ ۱۶- رییس شورای هنر - ادامه دارد-۱۳۷۸ ۱۷- رییس فرهنگستان هنر - ادامه دارد-۱۳۷۸ فعالیت های دانشگاهی:موسوی در دانشگاه تربیت مدرس دروسی چون مسائل ایران و ریشه‌های انقلاب را تدریس کرده و در دیگر دانشگاه ها نیز به شکل پراکنده تدریس هایی داشته است. از جمله تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ و معماری در دانشگاه ملی در سالهای ۱۳۵۷-۱۳۵۴/ او در این سالها رساله های بسیاری را راهنمایی کرده که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد: ۱-مقایسة آرای سیدقطب و دکتر شریعتی استاد راهنما-کارشناسی ارشد ۲- مقایسة آرای امام خمینی(ره) و آیت‌ا… نائینی استاد راهنما-کارشناسی ارشد ۳-استراتژی امنیت ملی استـاد مشاور-دوره دکتـری ۴-کاریزما در مدیریت استـاد مشاور-دوره دکتـری ۵-چالش‌های مردم‌سالاری در ایران استاد راهنما-کارشناسی ارشد ۶-نفت و سیاست خارجی در دوران پهلوی۲ استاد راهنما-کارشناسی ارشد ۷-نفت و سیاست خارجی در دهه اول انقلاب استـاد راهنما-دورة دکتـری ۸- چرایی به قدرت رسیدن دولت مطلقه نوگرا در ایران استـاد راهنما-دورة دکتـری ۹- امنیت ایران در عصر جهانی شدن،چالش‌ها و سیاستها استـاد مشاور-دورة دکتـری ۱۰- توسعة مرکز شهر اردبیل استاد راهنما-کارشناسی ارشد ۱۱- طرح دانشگاه هنر اسلامی تبریز استاد راهنما-کارشناسی‌ارشد ۱۲- دولت رانتیر و جامعه مدنی در ایران (۱۳۷۶-۱۳۵۷) استاد راهنما-کارشناسی‌ارشد ۱۳-تأثیر ایدئولوژی سیاسی بر رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و آفریقای جنوبی استـاد مشـاور-دورة دکتـری ۱۴- الگوی مدیریت تکنوکراتیک و تأثیر آن بر موقعیت طبقة متوسط جدید ایران استاد مشاور- کارشناسی ارشد ۱۵- بستـرهای همکـاری و رقابـت روسـیه و ایالات متحده در آسیای مرکزی استاد راهنما-کارشناسی ارشد کتاب ها و تالیفات:موسوی که در سالهای ۵۸ تا ۶۰ سرمقاله های روزنامه جمهوری اسلامی را می نوشت، آثار مکتوب بسیاری در حوزه فرهنگ و سیاست دارد، از جمله « فرهنگ و واژگان علوم سیاسی در اسلام » انتشارات قلم ۱۳۵۶، «تحلیلی بر دو مفهوم قرآنی» انتشارات قلم ۱۳۵۶، « پنج گفتار دربارة انقلاب و جامعه» تألیف دفتر نشر فرهنگ اسلامی۱۳۷۷-۱۳۷۵
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Hamidoo