جوجو خرگوشه -  تایکا وایتیتی - امتیاز 7/10 

جوجو خرگوشه را دوست داشتم . در دسته بندی IMDB یا  در صفحه ویکیپدیا  این فیلم را در رده کمدی- جنگی قرار گرفته است. یعنی قشنگ جمع نقیضن. مگر می شود جنگ هم بار کمدی داشته باشد. آن هم چه جنگی بزرگ ترین  جنگ در تاریخ بشر که  بیشتر  85 میلیون کشته به جا گذاشت.اما در نظرگاه  وایتیتی این  کار را میشود کرد.

جوجو پسر بچه کنجکاو و خلاقی است که پدرش در جنگ راهی جبهه ایتالیا شده و با مادرش زندگی میکند. خواهرش فوت شده و مادرش که خیلی دوست دارد پسرش در ده سالگی به جای مفاهیم یهودی ستیری و جنگ افروزی  عشق و مهربانی را بیاموزد در جو حاکم به شدت تحت فشار است. جوجو با هیتلر ساختگی خودش زندگی میکند(نقش را  خود وایتیتی بازی میکند) که کسی جز جوجو کسی او را نمی بیند ولی هر جا که تردید میکند به کمک اش می آید و بر ترس اش غلبه میکند. جوجو عاشق این است که دلاور و شجاع دل باشد و تایید هم سن و سالهای خود را  کسب کند. از طرفی دلش نمیخواهدخشونت بورزد یا کسی را بکشد. جوجو به شکل اتفاقی متوجه حضور مخفی دختری در خانه میشود و....

مادر جوجو فعالیت های آزادی خواهانه ای دارد. و سعی دارد به جوجو ده ساله هم یاد بدهد که عشق از خشم قوی تر است . شاید ماندگار ترین  دیالوگ  مادر آنجاست که  جوجو  که کله شق و  مغرورانه روش نازی را  میپسندد میگوید:

مادر: ما داریم  در جنگ شکست میخوریم.

جوجو میپرسد بعدش میخوای چیکار کنی؟

مادر میگوید: زندگی یک هدیه است. ما باید این  زندگی رو  جشن بگیریم. باید برقصیم تا به خدا نشون بدیم سپاسگزار زنده بودنمون هستیم

جوجو میگوید: من نمیرقصم . رقصیدن برای آدمهای علاف و بیکاره 

مادر میگوید: رقص برای آدم های آزاده .. برای رهایی از هم این چیزها....

جوجو میماند و سقوط شهر کوچکشان را به دست نیروهای امریکایی می بیند. فداکاری افسر دائم الخمر نازی را میبیند. قتل عام  دوستانش را می بیند. ویران شدن شهر را  ولی آن وقت  به حس درست تری از آزادی میرسد.

                        

 

جوجو خرگوشه اگر چه  شعار گونه بود ولی در ساخت یک قصه خوش خوان، بی نقص بود. در کمدی ساختن از یک جنگ ویرانگر و ایجاد یک پاساژ به اندازه ذهن یک پسر بچه ده ساله با همه شیطنت ها و خیالبافی هایش  عالی عمل کرده بود. جوجو خرگوشه را ببینید وگر چیز به ذهنتان رسید که  از قلم افتاده بود بنویسید.