امروز بعد مدتها برای کاری راهم افتاد به میدان انقلاب، کارم با دست انداز بالاخره انجام شد و دست آخر گفتم حالا که تا اینجا آمدم بروم کتاب “صدمیدان” را بگیرم. دو قصه اول را از روی نسخه الکترونیک خواندم(توی همین کانال هم با #صدقصه پیدا میشود)
بقیه اش ماند تا نسخه کاغذی را تهیه کنم اما انگاری کتاب چاپش تمام شده و تجدید چاپ هم نشده. راسته کتابفروش های انقلاب را گرفتم و آمدم جلو هر کتابفروشی که فکر میکردم ممکن است داشته باشد سوال میپرسیدم. اما نداشتند، تمام شده بود. از فخر رازی که گذشتم گفتم دیگر صرف ندارد برگردم تا ایستگاه انقلاب پیاده بروم تا برسم ایستگاه تیاتر شهر، خلاصه این وسط #کتابفروشی_مولی را دیدم. یاد دهه هشتاد و سالهای دانشجویی افتادم با احسان زیاد اینجا پلاس بودیم. آن زمان خیلی بیشتر از حالا امید داشتیم، خیلی تشنه حقیقت بودیم به سیاست علاقمندتر.
کتاب عالیجناب سرخ پوش را از همینجا خریدم، لذات فلسفه ویل دورانت را خریدم بردم پادگان وقتهایی بیکاری خواندم. دنیای سوفی و دو نمایشنامه بیضایی را از مولی خریدم و هدیه دادم.

صد میدان

رفتم داخل سلام کردم، پرسیدم :
کتاب صد میدان یوریک کریم مسیحی…
حرفم تمام نشده بود که فروشنده پرسید، یوریک همچین کتابی ندارد. مطمینی برای خودش است؟
مطمین بودم. دو قصه اش را با صدای خودم خوانده بودم. فوری توی گوشی سرچ کردم عکس جلد را پیدا کردم نشانش دادم.
گفت : حق با توست من اشتباه کردم
بعد توی سیستمش سرچ کرد.
نداشت تمام کرده بود.
متعجب گفت یوریک مگه عکاس نبود؟!؟
آخرین تیرم هم به سنگ خورده بود تا قیافه‌ام را دید گفت: بذار یه زنگی بزنم همکارها شاید داشته باشن. بعد یک کاغذ برداشت شماره ای را گرفت. ده ثانیه طول نکشید گفت دارند میخواهی. ۲۴۰٫۰۰۰ تومان؟
گفتم: بله
کتاب قطوری است ۲۴۰ هزار تومان طبیعی است با این قبمتها
پرسیدم کجا باید برم تحویل بگیرم؟
گفت: هیج جا همینجا بمان پنج دقیقه دیگه میارن.
خوشحال شدم. رفتم همان انتهای مغازه که سقف کو‌تاهی دارد مشغول ورق زدن کتابها شدم.
مقدمه «فیلسوف مسطح-حاتم قادری» را خواندم. وسواسش را در انتخاب دوست داشتم اما از فضای من دور بود. بعد یک کتاب دیگر. شانسی برداشتم. کتاب «عوضی ژوئل اگلوف بود با ترجمه اصغر نوری»، شروعش میخکوب کننده بود. صفحه چهار بودم که کتابم رسید. دو همکار با هم پچ پچی کردند. در نهایت آنکه ازش پرسیده بودم گفت: *کتاب ۲۴۰۰۰ تومان است. همین قیمت درست است. مبارک باشد*
باور پذیر نبود، آنچه اینهمه دنبالش گشتم به قیمت باور نکردنی چاپ ۱۳۹۳ دستم رسیده بود.
نمیدانستم چطور از کتابفروش تشکر کنم. کتاب ژوئل اگلوف را هم برداشتم رفتم حساب کردم. کارت کتابفروشی را هم گرفتم.
این پست کوتاه را هم برای آنها نوشتم. چون اولاً جستجوگر بودند، ثانیاً شرافتمند.
پس اگر کتاب میخواهید یک سر بهشان بزنید. کتابفروشی کم داریم، کتابفروش درست حسابی کمتر و انسان شریف خیلی خیلی کمتر