لعنت ابدی به مسببان جنگ

مشکل نان حل شده. نانوایی های شهرستان پیوسته صبح تا عصر پخت میکنند. سهمیه بندی دارند. ولی صف های کوتاه تر از قبل شده است. سر سفره صبحانه یکی خبر رشت را داد. اینترنت جهانی قطع است. صدا و سیما  اخبار را با تاخیر و انتخابی مخابره میکند. فوری به رفقا و همکارانی که میدانستم در گیلان یا اطراف رشت اند پیغام دادم. یکی یکی جواب دادند. خبر درست بود. شهرک صنعتی سپید رود هدف حمله قرار گرفنه بود. یکی از رفقا  در پاسخ گفت چهار انفجار بود. انگار توی حیاط خانه مان بود با اینکه چند کیلومتر ازما فاصله داشت. نگران شدم. این شبها حوالی 1 تا 2 بامداد صدای هواپیما میشنوم. هرچه چشم میگردانم چیزی نمیبینم اما اثرش را صبح روز بعد میشنوم. بردارم امروز صبح برگشت تهران. گفت دیگر نمیتواند تاب بیاورد باید سرکار هم حاضر شود. از طرفی هیچکس در خانه هایمان نبود. باید یکنفر میرفت و سر میزد. حوالی 9 صبح رسید بود. رفته بود به خانه ما هم سر زده بود. گفت اوضاع ظاهرا امن و امان است. تمام روز داشتم به این فکر میکردم این استراتژی ایزوله سازی چقدر بیشرفانه است. الان بحث جنگ است و موضوع جنگ رسانه ای پیش کشیده شده است. من خاطرم هست از خرداد 88 و بعد ها  دی 97 و آبان 98 و  حتی جنبش مهسا هم اولین کاری که شد قطع کردن یا اختلال در اینترنت بود. آنموقع که دیگر جنگ با بیگانه مطرح نبود. کلافه کننده است.

با بچه ها خودم را سرگردم کردم. باهاشان بازی میکنم. تحمل دیدن شبکه خبر و اخبار صدا و سیما را ندارم. عین کندن رویه یک زخم کهنه است. هر بار باهاش ور میروم باز خونریزی میکند. هر بار همان نسخه قبلی است. صبح تا غروب میگویند ما فلان نقطه را زدیم. اما نمیگویند او کجاها را زده؟ چندتا مادر بی فرزند شدند چندتا خانواده بی پدر ؟ نمیگویند چند تا کارگر بیکار شده است؟ میگویند هر روز حمله چند میلیارد شِکل هزینه روی دست اسرائیل گذاشته است اما هیچ برآوردی از هزینه جنگ برای خودمان ارائه نمیدهند. نمیدانم برگردم سر کار چه پیش خواهد اماد نمیدانم اصلا برگردم کاری وجود دارد. اینها همه اخباری است که بایدراجعش حرف زده شود. همین حالا وقتش است،اصلا این ها باید معیار ادامه یا اختتام جنگ باشد نه خونخواهی و عداوت و غرور و ...

با بچه ها بازی میکنم. منچ و ماوپله، بازی روی تبلت، فوتبال، هرچه که بشود. خودم هم دور میشوم از این  فکرها.

عصری یکی از همشهری ها با پیگیری فراوان توانست از اداره آب شهرستان آب برایمان بگیرد.بنظرم نقش او در مقیاس کوچک الان از رییس جمهور بیشتر است. خانه های اینجاتانکر دارند. تقریبا تا خرداد مشکلی نیست همان منبع سنتی جواب است. اما خرداد تا اواخر شهریور مشکل اول اینجا اب است . مالکین باغ ها اجازه تخصیص اب به خانه ها نمیدهند. بنظرم اصلا کشاورزی شان توجیه ندارد. درخت  گردو بادام دارند در حداقل راندمان. گندم و جو را به شکل دیم میکارند. آن شبکه کذایی استانی بجای آنکه اخبار جنگ و سرود حماسی پخش کند واجب تر است بیایید راجع مسائل اب حرف بزند. شیوه های کشاورزی مدرن و پر بهره اموزش دهد و با سیاست گذاری درست مشکل اب را رفع کند. این قضیه خیلی مقدم تر از جنگ بوده و یقین دارم جنگ هم که تمام شود باز گریبان گیر خواهد بود.

نوبت آب ما 22:45 رسید. خیلی مدیریت کرده بودیم. ما مجموعا دو مخزن به ظرفیت 3000 لیتر داریم. که 2000 لیترش را امسال اضافه کردیم. طی یک هفته کلا 1000لیتر مصرف کرده بودیم و مخزن ها تقریبا پر بودند. البته این وسط حداقل 500 لیتر هم از منابع دیگر جایگزین کرده بودیم. تا حوالی 23:30 طول کشید مخزن پر شود. خیالم کمی آسوده شد. رفتم دوش گرفتم. چای دم کردیم و خوردیم.اخبار مذاکره وزیر خارجه در ژنو را که میپرسم به جمع بندی نمیرسم.یکی میگوید آتش بس نزدیک است. یکی میگوید نه گفته میزنیم و صلحی در کار نیست. بنظرم تحلیلی وجود ندارد هرکس بر مبنای منبعی که خبر را شنبده حرف میزند. چایم را میخورم و میروم رختخوابم را پهن میکنم توی دلم به همه مسببان جنگ لعنت میفرستم