این تکنیک که راوی برای فیلم انتخاب شود و وسط روایت داستانی فیلم یک نَره خری مثل گاو مش حسن بیایید بگویید آقای فلانی، این داستانی که ما میخواهیم برایت تعریف کنیم موضوعش این است. مثل همان شکستن سر و ریختن گردو در دامن است. آنهم چه راویانی سِلنا گومز و مارگوت رابی و نمیدانم آشپز بین المللی .... 

the big  short  فیلمی بود در مورد بحران مالی و بانکی سال 2008 که آمریکا و اقتصاد دنیا رو متاثر کرد. بانک های زیادی مقروض و ور شکسته شدند.  خلاصه فیلم همین است و آنقدر این موضوع عیان و واضح است که بنظرم نیازی به راوی نبود. یا حداقل آن  پاساژ های داستانی میشد بسیار ساده تر و به روش های دیگری مطرح شود.بنظرم تکست هایی که وسط فیلم های صامت بود روش به مراتب آبرومندانه تری بود تا اینکه یک خواننده که همه زندگی اش در حال کسب پول از مقاصد کاذب اقتصادی است بیایید مضوع را به اصطلاح رک و پوست  کننده بگوید.

 رکود بزرگ فیلم خوبی  ازحیث قصه و محتوی بود، یه اتفاق واقعی که در خلال سالهای 2005-2008 در ایالات متحده افتاده بود. نقش ها جا دار و خوب بودند اما  واقعا این شیوه روایت را دوست نداشتم. (یعنی آنقدری دوست نداشتم  که فیلم به این خوبی را از چشمم انداخت)

بازی گاسلینک و برد پیت و کریستین بیل عالی بود.

یک چیزی توی گریم رایان گاسلینک بود که به معنای واقعی کلمه ضایع بود.  ماتیک گل بهی و کلوز آپ صورت، نمیدانم شاید من زیادی دقیق شدم ولی وقتی با دقت نگاه میکردی میشد فهمید.

چه بخواهی چه نه اقتصاد ما هم روزی درگیر یک رکود بزرگ در بازار مسکن میشود. چه بسا از همین حالا استارت خورده و داریم پیش میرویم. انبوه خانه های خالی شهر تهران و مستاجری که برایم خانه پیدا نمیشد گواه همین مدعاست. وام های پر بهره و زیاد هم گواهی دیگر. اگر به کارکرد پیغام فیلم و سینما فکر کنیم (که من هرگز فیلمی را به این خاطر ندیدم) شاید رکود بزرگ به وضوح و بی هیچ آدداب و ترتیبی پیغامش را به ما داد. تلنگر آخرش را هم زد که  هی ببین  هیچکس بعد آنهمه بدبختی رکود درست نگرفت  الان هم ما همان دیوانه سابقیم بی هیچ تفاوتی.

فیلم را دوست داشتم، اینکه هالیوود می تواند فیلمی در مورد اقتصاد بسازد عالی است . باز هم دوست دارم غر بزنم به سینمای ایران که همه اش درام های دم نکشیده دارد. آقا در مورد خیلی موضوع ها میشود فیلم ساخت. اتفاقا موضوعی مثل   این فیلم خیلی هم سخت نیست ، هزینه های  زیادی هم ندارد، بیایید ریسک کنید.



نقد رزونامه تلگراف در مورد فیلم را اینجا بخوانید.