دیروز یازدهم اردیبهشت و اول ماه می ، روز جهانی کارگر بود. به دلیل آنچه  عدم کنترل در هنگام خشم میدانم از حماقت و دریدگی همکاری به ستوه آمده بودم و  روز خوبی برایم نبود. اما قرار و مداری با خود گذاشته ام که هر سال  برای این روز یاداشتی بنویسم  یادداشت ها را  در مجموعه ای جمع آوری کنم و احوال خودم را در مقطع اول ماه می (یازده اردیبهشت) هر سال نسبت به کار و کارگر و تغییرات جامعه و این قشر ثبت کنم.

طی یکسال گذشته و به گزارش رسمی سازمان آمار  تورم کشور بیشتر از 56%  زیاد شده است این در حالی است که حقوق کارگر در سال جدید 13% + 261 هزار تومان افزوده شد. یعنی به طور میانگین  15-20 % افزایش دریافتی  ، یعنی 30% از این تورم از جیب کارگر کسر خواهد شد. تازه اگر تورم را  برای سال جاری صفر درصد در نظر بگیریم که عملا غیر ممکن است. حالا حساب کنید طی سی سال یا چهل سال  این رویه هر سال تکرار شود. یعنی هر سال رشد هزینه های زندگی نسبت به  رشد حقوق و درآمد کارگر بیش از چند درصد باشد. نتیجه اش چه می¬شود. تبدیل شدن یک کارگر و عضو فعال اجتماعی به یک  فرد زیر خط فقر.  دقیقا  اینکه این کارگر با دریافتی خود چطور امرار معاش کند. چطور مسکن و پوشاک خود و خانواده اش را تامین کند . بتواند به نیاز های ثانویه اش جواب دهد  از آن دست  بحث هاست  که گفتن شان  خیری ندارد ، چرا که شما بهتر از خود من می¬دانید.

از سوی دیگر همین کارگر می¬بیند آدمهایی در اطرافش هستند که قدر او تلاش نمی¬کنند، قدر او حتی تحصیلاتی ندارند قدر او حتی قوانین را رعایت نمی کنند اما چندین برابر او درآمد دارند. خانه های اعیانی و خودرو های لوکس آنچنانی سوارند. به دلیل موقعیت اجتماعی شان  اجازه توهین و برتری به خودشان می¬دهند . آنوقت  روان کارگر بیشتر و بیشتر منبسط و هیجانی خواهد شد. یک جایی به ستوه خواهد آمد و یک وقتی منفجر خواهد شد که دیگر هیچ  دیوار بتنی تاب مقاومت در برابرش را ندارد.

این  وضعیت نظام سرمایه داری در همه دنیاست حالا این نظام چه  لاییک باشد چه بودیسم چه مسلمان و ... همه به همین روش با کارگر رفتار می¬کنند.

امسال  سال خوبی برای کارگر در ایران نیست  چون که تقریبا  با درآمدش کف هرم مازلو را هم  نمی¬تواند پُرکند. 

راه حلی در حال حاضر برای برون از این وضعیت نمی¬دانم و بلد نیستم . اما همین را می¬دانم که به هم ریختن جو سیاسی الزاما بهترین راه نیست. چون که زالو ها تن ها پر خون را می¬مکند و برایشان فرقی نمیکند آن تن چه کسی است . مجددا به سیستم جدید هم رسوخ خواهند کرد. چون که دلم نمیخواهد بیشتر از این غر بزنم ترجیح میدهم  برای کارگران سندیکا و  سازمان مستقل عمل گرای غیر فاسد آرزو کنم. 



شاید که سالهایی برسند که کارگر بتواند به زندگی با کیفیت های بسیار بالاتر فکر کند و از خدا وند روزی صدها بار طلب مرگ نکند.