شخصیت دوگانه
مارک ترنر
مرد جذبه ای داشت.زن لرزید.حیرت کرد.قدم که میزدند.زن بی هوا پرسید:"چرادوستی های دیگرت اینقدر کوتاه بود؟" مرد چشم به سوی آسمان گرداند."خب این مختصر عیب را دارم..."
مدتی بعدکارآگاه با دیدن قیافه ی تکان دهنده ی دختر جوان که زیر نور قرص ماه کامل غرق خون بود،چهره اش در هم رفت.در دودردست گرگی زوزه می کشید.