پارسال بعد از اینکه با هجوم ملخ وار بچه های قد ونیم قد یک شهرستان منطقه ۳ ایران مواجه شدیم تصمیم گرفتیم یک تور سراسری "معرفی کاندوم-اسفنج مهبلی و چالش های پیش رو" را برگزار کنیم.در گام اول واقعا مصمم و جدی جلو رفتیم.به آمار و هرم سنی شهرستان و فرهنگ غالب آنجا توجه کردیم.به نقطه ای اتکا.
برای شروع امیدوار بودیم شاید در نسل بعدی تحولی ایجاد کرده باشیم وبا گذشت از هر چشم داشتی تنها دوست داشتیم نسلی برای سالهای بعد آن شهرستان بوجود آید که حداقل در تولید مثل جا پای پیشینیان خود نگذارند.برای کودکی که قصد تولیدش را دارند برنامه داشته باشند.شرایط رشد او را به بهترین شکل ممکن فراهم کنند. و کودک را در سنین نوجوانی و بزرگ سالی اش دچار غم درونی نداشتن و مجبور بودن به نخواستن نکنند. کودکانی شاد پرورش دهند و انسانهای صاجب کرامت نفس.
چند خط بالا ایده ال برنامه ما بود و با توجه به شرایط فکر میکردیم بتوانیم حداقل تا ۵۰درصد موفق باشیم.تلاشهایی مداوم و مکرر ما را به جایی رساند که خودمان هم داشتیم فکر میکردیم کارشان درست است و چه بهتر که ما هم با یکی از ان دخترهای لپگلی ۱۷،۱۸ ساله ازداج کنیم و تپ و توپ بچ بدیم بیرون.
دست آخر کا ربه جایی رسید که از بیم اسارت در افکار ماورایی آن قوم، پشت به دشمن کرده و رو به میهن به تهران برگشتیم.همه اینها را گفتم که یادمان باشد هنوز ما کشوری جهان سوم هستیم.میتوانیم جای خود باید ببینیم اصلا سعه صدر و آگاهی توانستن را داریم یا نه.توی همین شهر کوچک منطقه ۳با جمعیت تقریبی یکصد و ده هزار نفر وقتی از کسی میپرسیدی مدونی اسفنج مهبلی چیه؟ طوری نگاهت میکردن که انگار آلفاماتوری هستی یا از سیاره ای دیگر آمدی اما همین جمعیت تلفن همراه هابی با ویندوز موبایل و انواع واقسام امکانات جانبی با قیمت های بالاتر از ۷۰۰هزار تومان دست میگیرند و به هم فیلم عروسی نشان می دهند.
به برادران رسانه نه خیلی ملی که بس کنید گوشمان ژر است از این حرف ها ما میتوانیم درست به شرطی که توانستن را در تمام وجه جلو ببیریم.ما می توانیم درست به شرطی که از راهش وارد شویم.
ما میتوانیم درست به شرطی که بخواهیم با کسانی که این راه ا رفته اند تعامل داشته باشم.راههای رفته شده را دوباره طی نکنیم.
پسان نوشت:
نیوتن میگه اگر توانستم افق ها را کمی دورتر از دیگران ببینم به خاطر این بود که بر رو ی شانه غولان ایستاده ام ."ازکتاب آیین زندگانی-نشر معارف آوردم."
-خیوس میگه : استحالهُ تحول ُدگرگونی و transformation همگی را به یک معنا به کار می یرم اما تفاوت از زمینه تا پشت بوم.