توی هر اداره و شرکت و کارخانه دولتی و خصولتی بگردی غیر ممکن است نبینی. انگل ها را میگویم. نشسته اند توی اتاقهای درندشت و با گوشی هایشان بازی میکنند. وقت تلف میکنند حجم اینترنت مصرف میکنند.چاه مستراح را پر میکنند. تنها نگرانیشان این است که کسی بخواهد وارد حریمشان شود. در باقی موارد هیچ کار نمیکنند اما همیشه عنوان میکنند که مشغولند.سرشان شلوغ است و به اندازه کافی نیرو انسانی و وقت برای انجام کاهایشان ندارند. آنها محبوب مدیران یا مدیری هستند و تا اختلاف نظر در خصوص دستشویی رفتنشان را هم پیش همان مدیر طرح میکنند. رسوم شانتاژ و پروپاگاندا را خوب بلدند و به درستی میدانند چطور توی مخ آدم فهیم تر از خودشان (از هر نظر گنده تر) باشند. آنها خوب بلدند مسئولیت بدون اختیار تفویض کنند، بدون دستمزد بچاپند، بدون ترحم قطع کنند. کارشان را هم مدیریت عالی میداند. به نامه نفرات هم تراز یا پایین تر از سطح خود اصلا جواب نمیدهند. وقتی با شخصی که رده سازمانی پایین تری از خودشان دارد بی توجهی میکنند اما متوقع اند که مدیر بالاسری کاملا با انها حرف بزند و به حساب بیاوردشان. ادعا و اطوار دارند و بدتر از همه اینکه در بلاهت تمامی ندارند.
هر وقت هر کجا از سر الزام و اجبار کارتان به یکی از اینها خورد. ضمن حفظ خونسردی، دایورتش کنید. به رویش لبخند بزنید تا در فرصتی مقتضی انتقام بگیرید.
انتقام گرفتن اگر واقعی و با دلیل باشد اصلا چیز بدی نیست. نمونه اش همان فیلم kill Bill که آموخت انتقام اساسا بد نیست که هیچ خوب هم میتواند باشد.
پس صبوری کنید شک نکنید وقتی میرسد که میتوانید انتقام بگیرید یا کسی ازش انتقام بگیرد.