من دوسال پیش بعد اینکه گوشی تلفن همراهم برای همیشه دعوت حق را لبیک گفت و خاموش شد. رفتم گوشی اپل خریدم. اوایل به شدت مشکل داشتم. تقریبا فقط چندکار محدود میتوانستم با گوشی ام انجام دهم. ولی دوربین قابل قبول اش را دوست داشتم. همان بهانه نگهداشت گوشی شد. بعد انقلابِ دلاری 1397، قیمت تجهیزات الکترونیکی شکل عجیب و غریبی به خود گرفت. جوری که فهمیدم باید گوشی ام را دو دستی بچسبم که از کف ام نرود. چرا که دیگر توان خرید را نداشتم. خیلی دیگر دست کاری اش نکردم. اما هر دفعه برای دانلود نرم افزار های ایرانی مشکلی داشتم. موبایل بانک ها هر هفته از کار می افتاند و برای دانلود نرم افزارهای ایرانی باید دست به دامن استورهای ایرانی می شدیم. عرضه کننده های ایرانی هم از طرفی داشتند بهانه میتراشیدند. وقتی که اپل آب پاکی را روی دست نرم افزارهای ایرانی ریخت. وب استورهای داخلی دیگر عرصه را باز دیدند تا خر پیر خود را به خوبی بتازانند. آبونمان برای وب استورهای تعریف شد. سالی صد هزار تومان کمی بیشتر و کمتر. به ازای فقط چند نرم افزار مثل اسنپ و تپ سی و یکی دو موبایل بانک نصفه و نیمه .... بقیه اپلیکیشن هایش کابردی و ضروری نبود.
مجلس ایران در طرحی دو فوریتی واپس گرایانه خواست گوشی موبایل اپل را تحریم کند ولی خب خودشان هم خوب میدانند تعدادی زیادی از نمایندگان همان مجلس آیفون به دست اند.
ترامپ با دستوری حلقه محدودیت ها را تنگ تر کرد و جز انگشت شمار اپلیکیشن ایرانی که با اسم های عربی و کلی قایم باشک بازی دیگر مانده بودند. اپلیکیشن فارسی در اپل استور نمانده بود.
خیلی ها به اجبار به سمت گوشی اندروید رفته بودند که حالا دیگر ارزان هم نبود.
فروردین 1399 وزارت آموزش و پرورش بعد از بروز یک ماه تعطیلی مدارس و در پی فشار رسانه ها خواست دستور العملی برای آموزش از راه دور مدارس دست و پا کند. نرم افزاری به اسم #شاد را معرفی کرد که با اپلیکیشن های خارجی و آموزشی مخصوص این کار فرسنگ ها فاصله داشت. معلمان و اولیای دانش آموزان باید حتما گوشی اندروید داشتند. چون نسخه ios اپلیکیشن اصلا ارائه نشده بود. در همان نسخه اندروید هم هزاران مشکل ریز و درشت وجود داشت. که کاربران را به نرم افزار بی اعتماد کرده بود. خیلی از کاربران نرم افزار را نه یک پلتفرم آموزشی بلکه یک راه نفوذ و نرم افزار امنیتی معرفی کردند. دسترسی ها و احراز هویت این اپلیکیشن بسیار فراتر از یک نرم افزار آموزشی بود. ثانیاً دستوری عمل کردن وزارتخانه ظن همگان را به یقین تبدیل کرد که شاد نه یک نرم افزار آموزشی که یک سیستم کنترلی و امنیتی است.
چند سطر بالا را بیشتر به این دلیل نوشتم که باورم این است انجام کار خوب غیر از حسن نیت، توانمندی و بلدی میخواهد. اگر میلیون ها کاربر در سطح جهان گوشی های اپل را استفاده میکنند به خاطر کیفیت در ساخت و سهولت در مصرف است. و اگر اپل بخواهد دزدی اطلاعاتی هم بکند اول با عرضه کیفیت اطمینان نسبی کسب کرده است.در نقطه مقابل اگر نرم افزار شاد آموزش و پرورش کاملا با نیت خیر و صرفاً آموزش به دانش آموزان در ایام کرونا باشد. با این کار نابلدی در عرضه نصفه و نیمه اپلیکیشن همان یک ذره اعتماد والدین و معلمان را هم از بین برده است. پس طبیعی است خیلی از خانواده ها یا معلمان در مقابل نرم افزار گارد بگیرند. آن را نه یک نرم افزار آموزشی بلکه یک سیستم شنود تلقی کنند.
ای کاش مسئولین کشور ما این را میدانستند تا به جای برگزاری تیم های فوری ،جهادی،ستاد های مقابله،تیم های جنگ و رزمایش های بی نتیجه . کمی ریشه ای تر با برنامه و تخصصیتر به موضوعات نگاه کنند. چرا که زیرساخت ها در دوران بحران بیشتر از هر نیروی جهادی کمک خواهد کرد.
پ.ن :
1- *عنوان پست برگرفته از اسم نمایشنامه ای ه ای از ماتئی ویسنییک
2- این پست چالش های تدریس آنلاین از بلاگ زمزمه های تنهایی گویای وضع موجود از زبان یک معلم است.