حوصله ام به سریال نمیکشد. جوان تر که بودم  چندتا سریال  را به ته رسانده ام اما حالا دیگر حوصله و صبرش را ندارم. چرنوبیل آخرین سریالی بود که دیده بودم و این یکی را سه تا رفیق شفیق توصیه کرده بودند. قسمت اول را که دیدم موضوع جنایی اش برایم گیرایی داشت. نشستم تمام هفت قسمت را دیدم. ولی شک ندارم اگر ده قسمت بود دیگر ادامه نمیدادم. سریال دلنشینی است. خط روایت درست و درمانی دارد. آدم ها همانقدر که میتوانند خوب و  سر به زیر و  بچه بابا باشند. همانقدر هم میتوانند تخم حرام و شیطان صفت باشند. کارهایی کنند که  به عقل جن هم نمیرسد.کشف اینکه آن گند اصلی را چه کسی به  غالب زده، پیدا کردن سرنخ ماجرا و دنبال کردنش، رد نشدن از جزییات ساده همان چیزی است  که سریال بهش خوب پرداخته است.(البته این دیگر در هالیوود یک جور الزام است نه آپشن) شخصیت اصلی این قصه Mare که اسمش هم وزن بخشی از اسم سریال (یکی به معنی بزرگ و با عظمت و دیگری به معنی کابوس)است، Mare کارگاه زن میانسالی در شهری کوچک است. کاراگاه  مردمان شهر را خوب میشناسد درگیر روزمرگی و خستگی شده است. در کارش جنایات و دختر ربایی و قتل پرونده های پیچیده ایست که نتوانسته از پس آنها بر بیایید. دیدگاه مردان و حتی زنان شهر نسبت به او توام با تردید و نفرت است. در زندگی شخصی اش هم  مشکلات زیادی دارد. خودکشی فرزند ارشد و طلاق همسر و  نوه ای که  عروس اش قصد گرفتن حضانت اش را دارد کابوس های mare است.

این وسط خستگی و فرسودگی کار و  دو سه رقم  خاکی زدن از کارگاه خانم آنقدرها  شخصیت  پیغمبر معآب و کاردرست نشان نمیدهد. و حل معما را بیشتر دور میکند. 

اول آنکه آنچیز که بیشترین  توجه ام را جلب کردن تغییر موضع و چرخش دائمی خط روایت بود. قهرمانی وجود ندارد. بهترین و پاک ترین آدمها  در مقاطعی در ظن بزرگ قرار میگرند. پنچری های و نشتی های ریزشان رو میشود. در معرض قضاوت قرار میگیرند و وقتی جلو تر میروی و از دایره اتهام دور میشوند، دیگر آن ادم قبلی نیستند. دیگر رنگ مطلقی از سیاه و سفید با خودشان یدک نمیکشند. خاکستری اند. خاکستری از طیف طوسی کم رنگ تا نوک مدادی و  زغالی.  تنها آنها که رنگ مشکی محض دارند تیپ های به ناچارند. شخصیت هایی که منطق روایی سریال حکم میکند اینها مریض اند کاری به کارشان نداشته باش. همینجوری بپذیرشان به هر حال توی شهر با  چند ده یا  چند صد هزار نفر یک نفر پیدا میشود مشکل روانی داشته باشد دختر ها را بدزدد توی اتاق زیر شیروانی خانه ای متروکه  حبس کند و ازار دهد دیگر.

 نکته دوم مواجهه آدمها با ترس هایشان،  انگاری که ترس از مرگ ، ترس از دوست داشته نشدن، ترس از از دست دادن جاذبه عمیقی دارند که نسبت اش مثل قانون جاذبه نیوتنی با توان فاصه رابطه عکس دارد. خودمانی اش اینکه هرچه به ترس ات نزدیک شوی بیشتر اسیرش میشوی. چون توضیح بیشتر اسپویل سریال است و  اسپویل جز گناهان کبیره در سریال است (هرچند من  عشق میکنم کسی سریالی را  به شکل خلاصه در دو دقیقه تعریف میکند) از بیانش معافم کنید. شاید خواستید ببینید و آنوقت خودتان راجع اش قضاوت کنید. 

نکته سوم اینکه کیت وینسلت که برای ما خاطرات رز لوند و زیبای تایتانیک است که آن زمان همه پسرهای نوجوان یک عکس از اون در لباس یقه کلوش با سینه های نو رس و برجسته اش را  برای روز مبادا نگه داشته بودیم. حالا در دهه ششم زندگی ؛ چاق تر و کند تر و البته  آنقدر پخته و روان بلد است بازی کند که هنوز برایمان دوست داشتنی و دست نیافتنی است.  به همین خاطر جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در  هفتادو سومین دوره جایزه EMMY (سال 2021) را با اختلاف با دیگر رقبا ازآن خود کرد. 

نکته آخر اینکه شما را نمیدانم اما من هربار سریال خارجی میبینم غصه ام میشود. تقریبا فرقی نمیکند برای اروپا باشد، امریکا یا  کره جنوبی همیشه حس میکنم در کثافت دارم دست و پا میزنم. از اینکه هنوز در کف هرم نیازهای مازلو دارم دست و پا میزنم از خودم بدم می آید. از اینکه میبینم اصول اولیه در آنجا پذیرفته شده، حداقل ها بسته شده و شخصیت ها  توی ان اتمسفر دارند برای هدف والا تری تلاش میکنند حرصم میگیرد. ممکن است بگویید ساده نباش پسر، اینها همه سریال است. ولی هیچکدام ما نیمتوانیم منکر شویم خود اینکه سالی n سریال با مضمامین مختلف با کیفیت ساخت و فیلمبرداری و ... ساخته میشود نشان از قدرت ان صنف و حرفه در آن کشورها دارد. و  سریال ها نمودی از وضعیت  فکری و اجتماعی آن جامعه است وگرنه استقبالی ازشان نمیشد. باور کنید تهیه کننده های سریال های ماهم  بدشان نمی آمد در صحنه اکشن  به جای  جلوه های ویژه بند تمبانی و  تابلو که مرغ  پخته را  در دیس به خنده وا میدارد مثلا یک پژو  405 رده خارج در بو داغان کنند اما وضعیت هزینه ها و پیش بینی ناپذیری آینده و عدم رقابت در جذب مخاطب آنها را وا میدارد که هر مزخرفی را  به اسم رواداری عرضه کنند.این آخری فقط مربوط به این سریال نیست  شما هم جز نقد به حساب نیاورید یه اخوینی است  بین  من و شما . اگر شما هم بهش فکر کردید و راه حلی یا ایده خلاقه ای  رسیدید به من هم خبر دهید.

اگر آنقدر شاخک هایتان را  تکان داد که سریال  را ببینید حتما از نسخه های سانسور نشده اش استفاده کنید. صحنه های خشونت  چندتایی دارد ولی از نظر نمایش ضحنه های مورد دارد خاک برسری تقریبا  پالوده است.