یک سوم رودخانه های ایران از خوزستان میگذرد. 15% از دبی رودخانه آب شیرین در خارومیانه در استان خوزستان است. خوزستان پهناور ترین جلگه در غرب آسیاست. این سه گزاره را جغرافیای عمومی ایران داشته باشید.

به تظاهرات مردم خوزستان در یک هفته اخیر فکر کنید. آب آشامیدنی شان قطع شده. یعنی کاهش بارندگی آنقدر زیاد بوده که 30% رودخانه های ایران از بین رفته؟اگر آب خوزستان قطع شده است پس بقیه شهرها خصوصا شهرهای حاشیه کویر چطور آب آشامیدنی دارند. آیا مصرف آب شرب در خوزستان به نسبت جمعیت خیلی بیشتر از سایر استان هاست؟ آیا آب برای مصارف غیر شرب با آب شرب هر دو از یک منبع تامین و در یک نقطه تصفیه میشود؟ چه حجی از آب روزدخانه های خوزستان  از سر چشمه یا در طول مسیر به شکل غیر طبیعی(از طریق خط لوله) انتقال داده میشود؟

خلاصه اینکه گمان میکنم موضوع خوزستان دو راه حل کوتاه و بلند مدت دارد. راه حل کوتاه مدت اینکه تجهیزات و ورودی ای یکبار سریع مورد بازنگری قرار بگیرد.  قطعا به میزان قابل شرب مردم قابلیت تامین پیدا میشود. اولویت ها مصرف اب خانگی قرار گیرد.

راه حل بلند مدت اینکه به طرح های انتقال آب، کمینه و بیشینه بارندگی (شرایط بحرانی) طی 70 سال اخیر و سی سال آتی فکر شود. یک الگوی 70 ساله تاریخ را با خود همراه دارد. و یک پیش بینی منطقی سی ساله میتواند توسعه را در خوزستان یا هر منطقه دیگری تصحیح کند. 

نمیدانم چطور حاکمیت در کشور ما راه حل هایی ساده را رها میکنند و در اولین برخورد دنبال برخورد فیزیکی و بکش ورکش میروند. این پرهزینه ترین و بی نتیجه ترین راه خواهد بود. چرا تصمیم نمیگیرد با مردم صحبت کند. دنبال کارشناسان صاحب نظر برود. و یک جور حتی کار ار دست خود مردم بدهد. اینکه در هر مطالبه ای خونی ریخته شود. یعنی دست کم ده تا صد خانواده و فر آشنا و مرتبط با آن  عزیز مخالف و کینه نسبت به حاکمیت پیدا میکنند. وقتی تعداد این افراد 100 تا صد هزار نفر باشد. یک درصدی نسبت به جمعیت کل دارد وقتی تعدادشان به قد 13-30 میلیون نفر میرسد یک بار و معنای دیگر دارد.