زمستان 92 کنجکاوی ام و دقت کردن روی پوستر های بی شمار دیوار کافه ای در کریمخان  مرا به دیدن تئاتری رساند که قصه اش معمولی بود ولی اجرایش جدید و فوق العاده،  طوری که اسمش با همه حافظه خرابم در به یاد داشتن اسامی هنوزخاطرم هست."عروسک های سکوت". صحنه تئاتر با همه کاستی های تالار سایه کالا انعطاف پذیر و در دست کارگردان بود. فضا سازی و نور خوب بود و صدا گذاری بهتر از آن. بعد از آن فکر کردم خب فرمالیست بودن همچین بد هم نیست. شما  قصه جدید ندارید، آنقدر هم در دایره واژگان و زبان قوی نیستی که بتوانی نمایشنامه شاخی بنویسی خب بنشین روی فرم کار تمرکزکن و  بگذار  نقطه قوت کارت باشد طوری که مخاطب متوجه ضعف های اجرا نشود. زمستان 95 هم باز  "رویای نیمه شب تابستان" را دیدم با اجرایی که  هر آن فکر میکردم الانیکی از بازیگرانش با صورت نقش زمین میشود یا لای درهای چوبی که با بی مبالاتی  ساخته شده بود ولی قشنگ بود گیر می کند و دو نیم می شود.
اجرای 95 کمی برایم یادآور شد که فرمالیست بودن حد و مرز دارد و  نباید آنقدر باشد که اصل موضوع  فراموش شود. فرم ها باید در خدمت محتوی باشند و به عنوان چاشنی ازش استفاده شود. مگر اینکه بخوانیم خورش کاری درست کنیم . با چند تکه ناقابل گوشت که  حساب ان از بقیه سواست.


دیشب دقایقی بعد از افطار به دیدن نمایشنامه خوانی نشستم  با هشت کاراکتر زن که برای زیارت امام رضا رفته بودند.  هرکدام پی مقصد و مقصودی راهی شده بودند. و از هم چیزها می دانستند و نمیدانستند. نمایشنامه امضا دار و صاحب خط و بست بود. خوانش ها روان و بدون دست انداز و موسیقی هم آنقدری بود که بشود اسمش را گذاشت موسیقی زنده تئاتر اما خط روایت دائم از دست آدم در میرفت. شاید به خاطر دیالوگهای دو- سنفره زیاد بود که نیاز به اجرا داشت. به تحرک. شنیدن نمایشنامه در صحنه خیلی تفاوتی با اینکه همین نمایشنامه را لمیده در اتاق بهارخواب در حالی که ناز بالش را زیر کفلت چپانده ای نداشت.
هرچند بعد از اجرا فهمیدم امکان اجرای نمایش نبوده و تلاش برای روی صحنه بردن چنین نمایشنامه ای با مخالفت  علم الهدی نمایان  متوقف شده است.
و این سبک از اجراء  نمایشنامه  "کو کوی کبوتران حرم"در حقیقت اداء دینی از طرف کارگردان "علی سرابی"به نمایشنامه "علیرضا نادری" است.
چرا که فقط در یک شب و یک اجرا تدارک دیده شده است. 
القصه اینکه طی این مدت سه اجرای فرم گرای متفاوت در خاطرم ماند که یکی نقطعه قوت شده بود دومی نقطه ضعف بود و آخری از سر الزام بود و متوسط .
مهم تر آنکه فهمیدم شما  میتوانید محدودیت داشته باشید و خوب باشید میتوانید محدودیت نداشته باشید و شورش را در بیاورید میتوانید ضعیف باشید اما تلاش کنید بهترین خود را ارائه کنید.

اگر در این شبها دوست داشتید به دیدن نایشنامه خوانی بنشینید. تالار اصلی تئاتر شهر سه شب دیگر میزبان نمایشنامه های خوبی از نمایشنامه نویسان وطنی است. 

1- برای اطلاعات بیشتر اینجا را هم بخوانید.
2- بیشتر از علیرضا نادری بخوانیم