تا روشنایی بنویس.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست» ثبت شده است

اصلاح طلبی

نتایج شورای شهر تهران اعلام شد و فهرست اصلاح طلبان با عنوان فهرست امید قاطعانه و هر بیست و یک نفر رای آوردند. اختلاف نفربیست و یکم این فهرست  با  رئیس دوره قبل (مهدی چمران)  170000 رای تفاوت دارد. اعداد پرمعنایی که چند نشانه و تحلیل جالب پشت سر خود داشت:

1- اینکه مردم تهران از شورای شهر دمبل و زورخانه ای خسته اند. حوصله سردارهای بازنشسته را ندارند و دلشان از حادثه پلاسکو پر است.
2- تجربه فهرست انتخابات مجلس نهم و فهرست سی نفره  تهران نشان داده بود مردم حداقل تازمانی که اصلاح طلبان ظواهر را رعایت میکنند و مردم به آنها اعتماد دارند جواب میدهد.
3- اصولگرایان و نیروهای با سابقه راهکاری برای حفظ و بقای خود ندارند و نتوانستند ارائه کنند.
4- سید محمد خاتمی دو پیغام در بایکوت رسانه های حاکمیتی  در خصوص لزوم شرکت در انتخابات و در اینستاگرام و یوتیوب منتشر کرد و اینهمه رای به نفع اصلاح طلبان به صندوق ریخته شد. این موضوع نشان می دهد حصر خاتمی و یا حتی موسوی و کروبی باعث تقویت جایگاه مردمی شان شده است.
5- فرجام راه بحران اصلاح طلبی و فتح یک به یک محل های قدرت و تصمیم گیری به کجا میرسد؟ آیا  اصلاح طلبان میتوانند در شورای نگهبان ،صدا و سیما ،سپاه پاسداران، قوه قضائیه و سایر نهادهایی که با رای مستقیم مردم انتخاب نمیشوند هم نفوذ کنند و صاحب تصمیم و قدرت شوند؟
6- چقدر احتمال اصلاح طلبی زدگی ممکن است در مردم  بالا رود و آیا  حکومت های ائتلافی بهتر از یک صدایی نیست؟
7- آیا  دولت دوازدهم دولتی مشابه دولتهای قبلی است ؟آیا عمق نفوذ و  فشار برای امتیاز گیری به واسطه و با مطالبه آرا  ریخته شده در صندوق بیشتر نخواهد بود؟

این هفت سوال عمیقا  این روزها برایم مطرح است.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Hamidoo

هشتم - Bridge Of Spies

نطق پیش از دستور:
خیلی با خودم کلنجار رفتم تا  شتاب زده در مورد فیلم حرف نزنم. فیلمی که به تعبیر شبکه خبرخوش ساخت استثمار طلبانه کمپانی های یهودی نشان جهان خوار است ، قبول،اما من یک سوال دارم. چرا این جهان خواران استثمار طلب که دروغ میگویند حق هم باهاش نیست اینقدر در ارائه خوب اند ولی ما که حقیقت جوییم و میخواهیم درست باشیم اینقدر باری به هر جهت و کثیف کاریم؟ چرا خوش ساخت نیستیم؟ سینما هامان مثل عبادتگاه مان بوی جوراب میدهد؟ بیشتر حرف میزنیم ؟ برای نوازش کردن معشوقه مان سینما می رویم و الخ.

و اما بعد:
گیریم که عبارت بالا -استثمار طلبانه کمپانی های یهودی نشان جهان خوار-  را قبول داشته باشم اما آنچه که الان در  آخر فرودین 95 به آن رسیده ام این است که فرق بین سینمای ما با هالیوود اینه که آنها سوژه های معمولی شان را با ساخت و کارگردانی خوب به فیلم های خوش ساخت همه کَس پسند تبدیل میکنند و ما چون کیفیت سخت افزاری و ابزار کاری اونها را نداریم سعی میکنیم بشاشیم به هویتمان تا دیده شویم. اظهار تاسف کنیم تا نشان دهیم واقعا باید تغییر کنیم. این یک جور بدبینی ذاتی در همه ما ایجاد کرده. همه فیلم های مطرح ایرانی که جایزه برده اند هیچ یک فیلم شاد یا غرور آفرینی از بعد تاریخی و فرهنگی اش نبوده. همه درام های تلخ بوده اند. شاید گاهی سادگی و بی شیله پیلگی را نشان داده  اما هرگز تصویر درستی نبوده. هرگز مثل "پل جاسوس ها" نبوده. 


 قصه فیلم در مورد یک وکیل کار درست و خوش نام آمریکایی است که در خلل  جنگ سرد آمریکا و شوروری ملزم به قبول وکالت یک جاسوس شوری میشود و تعهد اش بین وکالت و قسم نامه اش با هویت ملی و وطن  پرستانه اش کشتی میگیرند و این اتفاق همزمان با دستگیری یک خلبان جوان آمریکا در خاک شوروی میشود و بحث تبادل اسرا پیش می آید و....

انتهای فیلم چند خطی از ماجرا را  تعرف میکرد که داستان واقعی است و اتفاقی مشابه در تاریخ تکرار شده است. و سرنوشت آن آدمهای واقعی را گفت.
بازی تام هنکس بازیگر همیشه خوب هالیوود در نقش اصلی عایل بود. ماجرارهایی که برایش در خلال دفاع  از جاسوس و بعد سفر به برلین در آستانه دیوار کشیدن و جدا سازی و سمج بودنش در کمک به هموطنانش بزرگترین شعار وطن پرستانه ای است که توی طول عمرم دیده بودم. از هر بیست دو بهمن و چهارم جولای که فکرش را کنی باشکوه تر بود.
جاسوس روس ها که نقشش را مارک رایلنس بازی میکرد بی نظیر بود. او در بدی و جاسوسی به همان اندازه خب بود که در نقاشی و هنر و زندگی شخصی اش. معیارهای هر جاسوس خوب را داشت. آن سکانس که تام هنکس میپرسد وقتی برگردی باهات چه میکنند. قهرمان میخوانند یا محاکمه ات میکنند. جواب جالبی میدهد میگوید اگر هنگام  تبادل در آغوشم کشیدند ازم تقدیر میکنند و اگر مرا در صندلی عقب ماشین نشاندند کارم تمام است. و مگر میشود بیخیال شد و ندید که باهاش چه میکنند.


دست کم چندین و چند صحنه اسپیلبرگ نشان داد که جاسوس های روس بسیار دقیق تر و کار کشته تر از همتایان بی کله آمریکایی شان هستند. اما همه این  موقعیت های گل را جلوی دروازه خودی پذیرفت که دست آخر آن گل بزرگ را در دروازه حریف بکارد . آن روایت موازی آزادی دانشجوی آمریکایی و خلبان جوان در ازا، یک زندانی شوری. همه تلاشش را کرد . کار خوب و قابل تاملی هم از آب در آمد. برای اسپیلبرگ که پیر جهان این سینماست شاید کار بنظر ساده و دم دستی بود این را از جوایزی که فیلم میتوانست بگیرد و نگرفت می شود فهمید. برای ما که فیلم خوش ساخت کم میبینیم بسیار زیبا بود.


 پیشنهاد دوم این است  که فیلم را ببینید. 8.1/10 نمره قابل قبولی برای دیدن فیلم است. پیشنهاد اول اما  این است که هر فیلمی که تام هنکس بازی کرده را  ببینید. بی برو برگرد پشیمان نمی شوید.


+ یادداشت  نیویورک تایمز در مورد Bridge Of Spies  را اینجا بخوانید.


۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Hamidoo