the Revenant را دیدم.فیلم مصاِیب و سخت سازی بود. لوکیشن های زیاد،کوهستان،سرما و برف، یخبندان و جلوه های ویژه سنگین. خب طبیعی است اگر مخاطب فیلم های ایرانی بگوید دوستش نداشتم، چون که ما چشممان به ملودرام های شهری عادتکرده. ما فیلم اکشن و ماجراجویانه ،فیلم معمایی و فیلم ترسناک و انیمیشن و حتی کمدیبه معنای درست کلمه نداریم. این میشود که اگر 100 فیلم داستانی در طول سال بسازیم، 80 فیلم درام و ملو درام های شهری است. خیانت،اعتیاد، تنهایی، طلاق و شبکه های اجتماعی امثالهم مضمون 80 درصد این 80 فیلم است . این میشود وقتی فیلمی می بینیم که توی زمستان جنگل های سوزنی برگ آمریکای شمالی میگذرد که در حال و هوای 250 سال قبل گذشته و یکهو یک اکیپ سرخ پوست  وحشی به جماعت سفید پوست دنبال پوست گوزن حمله میکنند و با تیر کمان گلوی سفید پوست را به درخت  میدوزد و همزمان دوربین در مسیر های منحنی سه بعدی با  5 درجه آزادی حرکت میکند. شاید خیلی به مذاقمان خوش نیایید.


یا ما عادت کردیم یک پیت  حلبی را سوراخ سوراخ کرده پر تخته های  جعبه  میوه کنیم بگذاریم کنار خیابان و آتشش بزنیم و شخصیت  اصلی فیلم را در سیاه زمستان کنارش بنشانیم تا اوج فلاکت را نشان دهیم. پس اگر ادمی ببینیم که شکم اسبی را  پاره میکند و توی شکمش پناه میگیرد تا از سرمای استخوان خرد کن در امان بماند شاید بیشتر فکر فرد بنظرمان جالب برسد تا  نوع بازی که دارد انجام میدهد.

قبول دارم که revenant جاهایی اغراق آمیز است جاهایی هم یاد آن بازی سرخپوستی می افتادم که حس میکنم لا مکان است که سر و ته ندارد . یعنی جاهایی حس میکردم خودشان هم نمیدانند کجا میخواهند بروند. یا اینکه دیالوگ یا شکل نمیگیرد یا خیلی راپورتی و فوری و فوتی درز گرفته میشود.

از بازی تام هاردی در نقش فیتز جرالد نگذریم که بنظرم با اینکه نقش منفی داشت  اما اراده و بازی اش به شر بودن بسیار قوی تر و جسورانه تر از خیریت دی کاپریو ( هاگ گلس) بود. گریم ها  عالی خصوصا گریم سنگین و سخت هاگ گلس بعد از حمله خرس و در مراحل نقاهت بسیار زمان بر و سخت بود.

با این همه هنوز بنظرم  ایناریتو توانسته بود  قصه تعریف کند و به لطف توانمندی های سینمایشان ،  تیر و تخته را هم خوب بهم چفت کرده بود. ازش revenant راضی هستم وتوصیه میکنم ببینید. کم پیش می آید کارگردانی به فاصله زمانی یکسال از یک فیلم  که به شدت  به  ذهیت و خلقیات  یک بازیگر میانسال وابسته بود و در فضای بسته تئاتری در برادوی می گذشت  برود سراغ  یک  داستان چند صد سال  گذشته و درگیری های فیزیکی سخت و خشن . بنظرم یکجورایی مثل  برد من خودش را  به مبارزه دعوت کرده و قدرت اش را  به همه کارگردان های هم نسل خودش کشیده است.

فردا  فیلم  spotlight را  می بینم.