اسمش را از  فیلمساز به آرتیست تغییر داده ام.چرا  که تقریبا  هیچ فرقی نمیکند.به دستش یک دوربین عکاسی دهید یه قلم و بوم و پالت رنگ یا  یه  تکه گل رس  کیارستمی هنرش را می آفریند.این جمله ای بود که  وقتی جوان تر بودم و وقتی بیشتر نئشه از دیدین  هنرهای درجه یک میشدم دائما ورد زبانم بود. چه بعد از دیدین  طعم گیلاس و چه بعد از نمایشگاه  عکسش که عکس یک آدم هم توی کادر دوربینش نبود. قضیه شکل اول، شکل دوم  اولین فیلم بعد از انقلاب 57کیارستمی است(محصول سال 58) که کیارستمی یک واقعیت به نظر صددرصد انقلابی را در ساده ترین و دورترین قالب ممکن ریخته و باز هم مثل همیشه  خواننده را به قضاوت واداشته است.    فیلم مستند ی است درباره ی  یک معلم که در حین درس با بی نظمی دانش آموزی  مواجه میشود.و از آنجا که دقیقا متوجه نمیشود کدام دانش آموز این کار را کرده  دو ردیف (7تا از دانش اموز های کلاس را از کلاس درس بیرون میکند.و انها را خطاب قرار میدهد که:" یا میگوید کی بود یا همه تا آخر هفته باید بیرون کلاس بیایستید." آیا دانش آموزی که میدادند کارکی بوده  دانش آموز خاطی را لو دهد و برود سر کلاس درس بنشیند؟ یا کاملا متحد و هماهنگ با دوستان خود یک هفته را بدون کلاس و درس بماند؟  کیارستمی این فیلم را به کارشناسان آموزشی محمدرضا  پهلوی نشان داد و از نظرات آنها فیلمبرداری کرد. وقتی فیلمبرداری تقریباً تمام شد، در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، روح الله خمینی از تبعید به تهران برگشت و ۱۰ روز بعد جمهوری اسلامی اعلام کرد. کیارستمی شروع به ساخت مجدد فیلم کرد، توضیحات آن را حذف کرد و ساختار‌اش را تغییر داد. او تصمیم گرفت فیلم را به یک مساله دشوار دراماتیزه شده تبدیل کند: شکل اول شامل دانش‌آموزانی بود که زیر بار نام بردن شخص مجرم نمی‌رفتند؛ در شکل دوم یکی از دانش‌آموزان مقصر را معرفی می‌کند و اجازه می‌یابد به کلاس برگردد. از همه ناظران جدید، از جمله وزیر جدید آموزش و پرورش، در حال نظر دادن درباره دو شکل فیلمبرداری شد. تفاوت دیدگاه های آنها و تاثیر آنها از فرهنگ سیاسی آن روزها در سخنان هر یک روشن است. خیلی از آنها فیلم را تمثیلی از پلیس مخفی شاه در نظر گرفتند.نمایش فیلمفیلم بلافاصله برنده جایزه جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان تهران شد؛ گرچه، به زودی پس ز آن دولت آن را به این خاطر که پیام حدس زده شده‌ی آن خرابکارانه پنداشته می‌شد و بعضی از نظرات از اعضای گروههای سیاسی (کمونیست، جبهه دموکراتیک ملی ایران) ابراز می‌شد که غیرقانونی اعلام شده بودند ممنوع کرد. این فیلم فقط در بازنگری کیارستمی در سال ۲۰۰۳ در تورین به نمایش درآمد.  خلاصه فیلمهفت پسر دبیرستانی از کلاس درس اخراج می شوند. معلم تهدیدشان می کند که اگر اسم کسی را که با صدای ضربِ مداد روی میز، نظمِ کلاس را بر هم می زده به او نگویند، یک هفته از حضور در کلاس درس منع خواهند شد. کات. گفتگو با ده‌ها نفر از مطرح ترین سیاستمداران و روشنفکران دوران انقلاب درباره این که راه حل صحیح اخلاقی برای این مسئله چیست. نورالدین کیانوری اعتقاد دارد که فرد خاطی را باید بلافاصله لو داد تا نظم کلاس دوباره برقرار شود. آیت الله خلخالی اعلام می کند که این وضعیت با "انگیزاسیون" تفاوتی ندارد. صادق قطب زاده با او موافق است و... فیلم به مدت پنجاه و سه دقیقه این نقطه نظرات را بالا و پایین می کند و نکاتی را در مورد بینش سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی برملا می کند که تا امروز نظیرش را ندیده ام. روی تصاویر پایانی فیلم، دومرتبه صدای ضرب گرفتن مداد خاطی را روی میز می شنوم. رفته رفته به تعداد مدادها اضافه می شود تا این که همهمه انقلابی به اوج می رسد. پ.ن : ۱.آخه مجبوری وقتی چیزی به ذهنت نمیرسه.هی پ.ن بنویسی؟ ۲.با خیوس نشستیم دیدیم و به هرچی درس و امتحانه لعنت فرستادیم. گوریو اما داره مثل دیزل درس میخونه.