توی همچنین روزهایی حدود N  سال پیش یه آدمی به دنیا ما اومد که گویا یکسری عقده های جدیدتری نسبت به دنیا و آدم هایش داشته.گویا حرف هایی زده و شنودگانی داشته و البته طرفداران و مخالفانی که هنوز نشستن گوشه کلاس های درسشون و دارن نظریات این موجود نازنین رو این و ر آن ور میکنند. کیرکگارد فیلسوف برجسته یا بقول برادران ارشاد به شدت حجیمی بود که نظریاتی جالب در مورد برخی از زوایای زندگی آدمی و فلسفه زندگی داشت.کگارد معتقد بود ترس با هراس دوچیز کاملا مجزا از یکدیگرند.به گفته او ترس چیزی است آنی که لحظه ای یا مدت زمان محدودی در انسان رخ میدهد و میگذرد اما هراس حسی دائمی و فنا ناپذیر است تفاوت دیگر این دو از نظر او این بود که ترس با علت و یا عوامل مشخص اتفاق می افتد اما هراس علتی در زمان حال ندارد و دلیل آن به ترس ابتدایی آدم بر می گردد و بنابراین تا آخرین دم  با انسان می ماند. همه اینها را گفتم نه اینکه بگم خیلی فلسفه سرم میشه یا خیلی از کگارد می دونم نه حتی اینها  را نقل به مضمون از "مهرنامه "آوردم.بیشتر دلیلم این بود که خودم از این نظر خوشم آمد و دلیل دومش این بود که خواستم تولدش را هرچند کوچک اما تبریک گفته باشم و البته توی یه چنین روزهایی تقریبا 2سال پیش همین کافه کتاب  که قبلا با عنوانی دیگر در یک سرویس دیگر فعال بود به اینجا نقل مکان کرد.   پس نوشت: 1.تولدم و تولدش یک جا ، روی هم هوم فولی مبارک. 2.نمی دونم کگارد کجایی بود شما هم گیر ندید دیگه حالا چه فرقی نمیکنه.آلمانی یا اهل گینه بسیائو بخون ببین چی میگه. 3."هوم فولی" یک واژه جدیده که خیوس از خودش در کرده.باید یک چیزی تو مایه های گوگولی مگولی باشه.اله علم