بالاخره کوچیدم، کندم از بلاگفا و دوست دارم این کوچیدن به مثابه رها شدن باشد و دوباره نو شدن از هر آنچه می خواستم ازش رها باشم . بعداز اتفاق سال 87 برای پرشین بلاگ و اتفاق اردیبهشت ماه امسال برای بلاگفا دلزده و خسته بودم دنبال راهی نو میگشتم. بلاگفا همه زورش را به جای آنکه دنبال بازگرداندن آرشیو نوشتن اعضا کند صرف کل کل کردن و چوب کردن لای چرخ کوچ کنندگان کرده بود. نمیخواست مخاطبانش را از دست دهد و البته معنا و دلیلش کاملا مشخص بود. اما در بازار رقابتی و فن آوری این طرز برخورد مثل ساربانی است که شترانش را گم کرده و حال سرگین اش را در بیایان می جوید.

بیست و دو بار سعی در آرشیو گرفتن از مطالب شدم تا بالاخره یک آرشیو دست و پا شکسته تحویل گرفتم. آرشیو دو سال پایانی نوشته هایم نیست. آن دوسال فعال تر از قبل بودم اما خب نیست دیگر ، شاید بعد ها فرجی شود و آن دو سال هم بجویم. بعد به سرم زد 9 سال پیش نیز اندک پست هایی در پرشین بلاگ داشتم. نام کاربری و رمز عبور به کل از خاطرم رفته بود اما پرشین بلاگ همکاری کرد و همان اندک پست نیز تمام  کمال منتقل شد.یک مشکلی حین  ثبت در بلاگ جدید پیش آمد که بلاگ بیان حلش کرد. القصه اینکه ما ماندیم و این فضای مجازی و آرشیو سوراح سوراخ و دست  و پا  شکسته که امید داریم اینبار دیگر داغی نبیند. که که تاب  دیدن  داغ دیگری ندارد.

منظم تر میخواهم بنویسم. هرچند که بلاگ نوشتن به قول آن دبیر عربی سال های دبیرستان "میزان الحراره" من است و هرگاه عنوانی مطلبی یا شعری نوشته شده . بیان گر حال و احوال آن روزهایم بوده. به همین خاطر هم هست  که  سرگشته و پریشان هر سو آرشیوش را می جویم. چون در مقاطعی بر میگردم و خودم را  میخوانم و به کرده هایم فکر میکنم .

باشد ک اینبار پر بارتر بنویسم.

والسلام