گاهی وقتها که رویایم می گیرد.از گوشه خیابان ،از روی تخت از توی مغازه لباس فروشی از سر جلسه امتحان  کنده می شوم.بال می گیرم. کمی بالاتر می روم و آنچه را که دوست دارم از آن بالا می بینم. کمی که رویایی می شوم نگاهم به سنگ فرش های مربعی و کوچک کف خیابان می افتد اما در انبیه چشمم تصویر روزهای خوب و بدی می رسد که همگی شان را دوست دارم.تخیل ، به  همان هم  اکتفا نمی کند. بیشتر و بیشتر می خواهد. می خواهد بالهایش را خوب باز کند. بالاتر بپرد. این می شود که بعضی وقتها این  تصورات همراه واژه  ادا میشود،گاه همراه  اشک ها و لبخند ها ،گاهی هیچ خطری را نمی بیند. برای اولی بیشتر آدم های علاف  توی خیابان  بهم لبخند زدن. آنها که حتی توی عمرشان  دو شب پی در پی خواب ندیدند چه برسد به من که بیدار می شوم می روم آبی می خورم و مجدد که می خوابم  ادامه خوابم را می بینم.معمولا راننده های بی تصور اند.تا سر حد دماغشان را می بینند. در این رابطه هرکدامشان که دماغی کشیده تر داشته باشد به حساب خودشان آینده نگر تر است. یا آدم هایی که پشت پنجره ها ی ساختمان،توی  صندلی  شاگرد اتومبیل،پشت  در ها و ... علاف اند. مسخره ترین کار عالم است.گاهی می شوند که دارم با خودم حرف می زنم.بلند بلند.بعضی هاشان نگاه می کنند، با تعجب  سکوت می کنند اما نگاهشان دنباله دار تر از هر ستاره دنباله داری است.روی صورتم می چسبد و  تا جایی که راه پیدا کند کش می آید. دومی ها می خندند. خنده ای نه از سر جنون، خنده ای به شکل عاقل اندر صفی...دسته سوم  که عاشقشانم .فوری نگاهشان را می دزدند. سعی می کنند اگر ندیدیشان خودشان را  هم آفتابی نکنند. تا با رویاهایت  احساس رودبایستی نکنی. همه را به زبان بیاوری.فقط گوش کنند. و خوشحال باشند از اینکه  آدم دیگری هم هنوز هست که رویا داشته باشد. ولو  دست نیافتنی تر از خودشان معایب: 1.برخورد شی سخت به سر برای مثال میله افقی  بالای اتوبوس های شهری، پ 2.پیچ خوردگی و یا قلم شدگی پا برای مثال  هماهنگ نبودن  ارتفاع و طول جداول خیابان،  3.رو در رو شدن و  به چپ و راست کشیدن توی پیاده رو برای مثال  ورودی های مترو یا اماکن شلوغ تر ... این ها همه آفات رویا پردازی در خیابان است. در هر صورت رویا پردازی در خیابان هم مثل  هر پدیده دیگری دارای مزایا و معایبی است که  چندتایش از نظر من اینها هستند. مزایا: 1.پیاده روی منظم و دائمی که موجب کاهش قند و کلسترول و  اسید اوریک خون می شود. لذا به هر شخصی که دارای یکی از این موارد است  پیاده روی تجویز می شود. 2.کم شدن حتی مجازی مقداری از غم و آلام درونی. 3.رسیدن به مرحله گیز گیز روح و  کوفتگی انگشت  پا و عضلات چهار سر زانو. برای این  مرحله پیشنهاد میکنم. پاهایتان را بعد از پیاده روی بشویید و تا جایی که راه دارد بکشید.تمرین کشش خستی را  از پاها  می رهاند.و واقعا بنظرم از مزایای پیاده روی است. 4. دیدن ادم های الکی در این میان  میتوان  با اشاره به ادمهای رویا پرداز دیگر کمی دلگرمی بیشتری به دست آورد. مثلن خیلی از شاعران میدانم که اینکار را میکنند.برای خودشان راه میروند،حرف میزنند و میخندند. الف.در شب بی نئون کنار رهبران           رو به هر موعظه در قصر واتیکان...* ب. شب بندر شب شیون  چه بد، چه بد         شب از گریه آبستن چه بد چه، چه بد* 1.(*شهیار قنبری-آلبوم دوستت دارم ها) 2.گروه کولد پلی- آلوم  ایکس اند وای(x&y) یا  آهنگ ساز هایی که  حاصل تجربیات رویا پردازی در خیابان را به  موسیقی بی بدیلی تبدیل می کنند. مثال: 1. آلبوم  گودبای لنین - یان تییرسن 2. آلبوم به خاطر سنگفرشی که ما را به تو می رساند- فریدن خلعتبری